11.13.2005


يه روز، شايد خيلي اتفاقي، وقتي اومدم تو اتاق ديدم نيست، برش داشته بود
روي ديوار روبه‌رو جاي آينه خالي بود
يه مدت طول كشيد تا بفهمم، اما بالاخره بعد از يه روز، دو هفته، چند ماه، ديدم فايده نداره
منم آينم و برداشتم و بردم. نشكوندمش، گذاشتمش تو انبار
عجيب بود! منم هيچ وقت نفهميدم آينه رو به رويي رو كجا برد
سعي كردم قانع شم اين به من ربط نداره، شايد مهم هم نبود
چيزي كه من مي‌ديدم جاي خالي بود

6 Comments:

Anonymous Anonymous said...

viod...

8:48 AM  
Anonymous Anonymous said...

... .

9:46 AM  
Anonymous Anonymous said...

hala ike gofTd yaaaani che...?

9:56 AM  
Blogger sunny said...

. . .

10:23 AM  
Anonymous Anonymous said...

mashala doostan che nazaraie bahali dadan

11:20 AM  
Blogger sunny said...

...anghadr delam tang ast ta khod ra dar ayene at bengaram ...anghadr delam tang ast ke tasvire to , hezar bar o hezar baro hezar bar dar ayneye ghalbam bioftad...

5:11 AM  

Post a Comment

<< Home