حتما ارزشش را دارد که یک بار هم از سر خوشی بنویسم، برای تو بنویسم
در زمانی که اگر دشتی از غم برای ما باشد، باز هم برف اندوه انبوه اش را می پوشاند
می خواهم از تو بگویم. از این که هر بار که تو را می بینم - با این که همیشه کنارمی - باز هم لبخند شرم گنانه ی دخترانه ای بر لبانم می نشیند
تو که تنها جایی را در قلب و ذهن من به تسخیر داری که به دور از خط خطی های درهم روزمرگی است
تو که پایان تمام روزهای گرگ و میشی
تو! ای آغاز شادی های من
دوستت می دارم